نماز

ساخت وبلاگ

علما و بزرگان و نماز

 

قيام بر نماز

 

سيّد بن طاووس ؛ (589 - 664 ه‍ .ق ):

نماز ترا به اين مى خواند در پيشگاه مالك زندگان و مردگان حضوريابى ، پس با دلى آكنده از رغبت ، و ضميرى مالامال از شرف ، به نماز برخيز و هر كارى را كه خدايتعالى تو را به اشتغال به آن معذور نمى دارد ترك كن ، چه اشتغال به چنان امورى مخالف با مولا و سبك شمردن فرمان او جل جلاله باشد و خطرى است سهمگين كه از كيفر آن ايمن نمى توان بود. و مشنو كه گويند به تاءخير انداختن وقت نماز دشوار نيست. پس به نماز برخيز، با كمال اشتياق ، با رغبتى از سر عشق ، و با عشقى به كمال ، در نماز به خداى حىّ هستى بخش ، روى سخن داشته باش و مقام خود را كه بنده اى از ياد مبر، و از ستايش ذات پاكش كوتاهى مكن .

 كشف المحّجه ، سيّد بن طاووس ، ص 212.

 

 نماز و شيعه

 

علاّمه سيّد محمّد حسين طباطبائى ؛ فرمود:

كُرُبن معتقد بود كه در دنيا يگانه مذهب زنده و اصيل كه نمرده است مذهب شيعه است. روزى به هانرى كربن گفتم : در دين مقدّس اسلام تمام زمينها و مكانها بدون استثناء محل عبادت است ، اگر فردى بخواهد نماز يا قرآن بخواند يا سجده كند يا دعا كند در هر جا مى تواند، بنابراين اگر فردى از مسيحيان در وقتى از اوقات حالى پيدا كرد مثلاً در نيمه شب در خوابگاه منزل خود است و خواست خدا را بخواند چه مى كند؟ او بايد صبر كند تا روز يكشنبه ، كليسا را باز كنند، اين معنى قطع رابطه بنده است با خدا.

در پاسخ گفت : بلى اين اشكال در مذهب مسيحيت هست .

همچنين روزى به كربن گفتم : اگر در دين مقدس اسلام ، انسان حاجتمند حالى پيدا كند، طبق همان حال و حاجت خدا را مى خواند امّا در دين مسيح ، خدا اسماء حسنى ندارد اگر شما مثلاً حالى پيدا كرديد چه خواهيد كرد؟! در پاسخ گفت : من در مناجاتهاى خود صحيفه مهدّويه عليه السّلام را مى خوانم . كربن كراراً صحيفه سجّاديه را مى خواند و گريه مى كرد.

 مهر تابان ، ص 48.

 

حقيقت نماز

 

سخن ابو حامد امام محمّد غزالى ( 405 - 505 ه‍ .ق ) در مورد حضور قلب در نماز:

ظاهر نماز چون كالبد است و وى را حقيقتى است كه آن روح نماز است .

ظاهر نماز: مانند طهارت تن و جامه و جاى پاك ايستادن و روى به قبله آوردن و چشم از جايگاه سجود فراتر بردن است ين همه صورت نماز است و اين صورت را حقيقتى است كه آن روح نماز است . اگر اصل روح نباشد نماز همچون آدمى مرده باشد و كالبدى بى جان . اصل روح نماز، خشوع است و حاضر بودن دل در جمله نماز، كه مقصود نماز راست داشتن دلست با حق تعالى ، و تازه كردن ذكر حق تعالى بر سبيل تعظيم ، چنان كه حق تعالى گفت : « وَ اَقِمَ الصَّلوه لِذَكْرِى ، نماز بپاى دار براى ياد كرد مرا » رسول خداصلّى اللّه عليه و آله فرمود :كسى كه نصيب وى از نماز جز رنج و درماندگى نيست . و اين آن است كه به ظاهر نماز كند و به دل غافل ، و باز رسول خداصلّى اللّه عليه و آله رمود: كه بسيار بنده بود كه نماز كند و از نماز وى بيش از ده يك يا شش يك ننويسند و آن مقدار نويسند از نماز هر كسى كه به دل در آن حاضر باشد. و فرمود: نماز چنان كن كه كسى را وداع خواهى كرد يعنى خود را و هواى خود را وداع كن ، بلكه هر چه جز حق است آن را وداع كن و همگى خود به نماز ده ، و براى اين بود كه عايشه گويد كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله با ما حديث مى كردى و ما نيز با وى ، چون وقت نماز در آمد گفتى كه هرگز ما را نشناخته است از مشغولى كه بودى به عظمت حق تعالى !...

كيمياى سعادت ، محمد غزالى ، ص 141 و 120

 

شاگرد نماز

 

شيخ بو على سينا مى نويسد: من بخواندن دروس مشغول بودم و اقسام فلسفه را مجدداً مطالعه مى كردم در تمام اين اوقات شبى را تا صبح نخوابيدم در روز هم جز به تحصيل علم به چيزى توجه نداشتم . و به همين طريق پيش مى رفتم تا حقيقت هر مسئله براى من مسلم مى شد و هرگاه من در مسئله اى حيران بودم و يا نمى توانستم قضيه را بفهمم به مسجد پناه مى بردم و نماز مى گذاردم و خالق كل را ستايش مى كردم و معمّاى من حل و مشكل برطرف مى شد. با اين شكوه باز در سروده اى گويد:

دل گر چه در اين باديه بسيار شتافت

يك موى ندانست ولى موى شكافت

اندر دل من هزار خورشيد بتافت

آخر به كمال ذره اى راه نيافت .

 زندگى ابوعلى سينا، ص 29 و 28

 

 

 

گويا پروردگارت را مى بينى

 

 حكيم و محدث بزرگ ملاّ محسن فيض كاشانى ؛ (1007 - 1091 ه‍ .ق ):

چون براى نماز آماده شدى مى بايست كه قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اى فارغ باشد و ببين كه در پيشگاه چه كسى ايستاده اى و با كه سخن مى گويى و شرم دار از اينكه با مولايت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنيائى و ... سخن بگويى . و بدان كه او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، و نمازت باندازه خشوع و تواضع و تضرع و زارى تو پذيرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آور كه گويا پروردگارت را مى بينى ...

منهاج النجات ، ملا محسن فيض كاشانى ص 88

 

نماز يك كارخانه انسان سازى

 

حضرت امام خمينى قدّس سرّه :

در اسلام از نماز هيچ فريضه اى بالاتر نيست . نماز پشتوانه ملت است . سيّد الشهداء در همان ظهر عاشورا كه جنگ بود، و همه در معرض خطر بودند، وقتى يكى از اصحاب گفت كه ظهر شده است فرمود كه : يادم آورديد نماز را و خدا تو را از نماز گزاران حساب كند. و ايستاد در همان جا نماز خواند. نگفت كه ما مى خواهيم جنگ بكنيم ، خير، جنگ را براى نماز كردند. اميرالمؤ منين وقتى كه يكى مسئله اى ، يك چيزى از او پرسيدند در همان بحبوحه جنگ ايستاد و جواب داد. حالا... من شمشير براى اين مى زنم . جنگ در اسلام يك چيزى نيست كه خودش يك مطلبى باشد، يك چيزى باشد يك طرحى باشد. جنگ براى اين است كه آن زباله هايى كه هستند آنهايى كه مانع از پياده شدن اسلام هستند، آنهايى كه مانع از ترقى مسلمين هستند، آنها را از بين راه بردارند. مقصد اين است كه اسلام را پياده كنند و با اسلام انسان درست كنند. نماز يك كارخانه انسان سازى است ، فحشا و منكر را نماز، نماز خوب فحشاء و منكر را از يك امتى بيرون مى كند.

 صحيفه نور، ج 12، ص 148.

 

نماز ارتباط صميمانه ميان انسان و خدا

 

مقام معظم رهبرى حضرت آيت ا... خامنه اى :

نماز و نيايش ، ارتباط صميمانه اى است ميان انسان و خدا، آفريده و آفريدگار. نماز، تسلابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و بستوه آمده و مايه صفاى باطن و روشنى روان است . پيمان و انگيزه تحرك و بسيج و آمادگى است ، در حالى صميمانه و دور از رنگ و فريب ، براى نفى هر بدى و زشتى است و تدارك هر نيكوئى و زيبائى .

برنامه اى است براى بازيافتن و آگاه ساختن خويش ، و كوته سخن ، رابطه اى و استفاضه اى مداوم است . با سرچشمه و پديده آورنده همه نيكى ها، يعنى خدا... يكى از عملهايى كه سرشار از انگيزه ياد خداست و مى تواند انسان را يكسره غرق در ياد خدا كند، و مى تواند بيدار باش و به خويش آورنده باشد، و مى تواند همچون شاخص و علامتى ، رهروان راه خدا را بر روى خط مستقيم بدارد و از گيجى و گمى حفظ كند و مى تواند از لحظه اى غفلت زندگى آدمى مانع شود، نماز است .

انسان از لابلاى مشغوليتهاى فكرى كه او را احاطه كرده است به ندرت مى تواند به خود و هدف زندگى و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد چه بسا روزها كه شب مى گردد و روزهاى ديگرى كه آغاز مى شود. و هفته ها و ماهها كه مى گذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمى يابد و گذشت زندگى و معنا يا بطالت آن را احساس نمى كند.
نماز يك زنگ بيدارى و يك هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است . به انسان برنامه مى دهد و از او تعهد مى خواهد، به روز و شبش معنا مى دهد. و از گذشت لحظه ها حساب مى كشد. در آن هنگام كه انسان مشغول و بى خبر از طى زمان و انقضاى عمر است او را مى خواند و به او مى فهماند كه روزى گذشت و روزى آغاز شد.

بايد فعاليت كنى مسئوليت بزرگترى بر عهده بگيرى و كار مهمترى انجام دهى به دليل آن كه بخشى از عمر، از فرصت عمل ، به سر آمد بايد پيشتر تلاش كرد و بيشتر رفت زيرا هدف بزرگ است ، مگر تا فرصت از كف نرفته به آن دست يافت ...

 از ژرفاى نماز، حضرت آيت ا... سيّد على الحسينى الخامنه اى ، رهبر معظم انقلاب ، ص 11 و 10 و 7.

 

نماز اوج بندگى

حضرت آيت ا... بهاءالدينى ؛ (1287 - 1376 ه‍ .ق ):

نماز معراج است اگر انسان صادقانه باشد و حرفهايى را كه در نماز مى زند دروغ نباشد، اين نماز معراج است وقتى انسان مى گويد: « إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعِينُ » بنده هيچ موجودى غير از خدا نيستم ، استعانت به غير از خداى تعالى ندارم و در تمام حوايج ، علوم ، اقتصاد، سلامت و شفا، پناهگاه من خداى تعالى است . اگر انسان موجودى باشد كه غير خدا را عبادت نكند و به ما سوى الله استعانت نجويد، نماز معراج اوست . معارف اخلاق ، عبادات ، صوم و صلاه و حج ، براى اين است كه انسان به اين مرحله برسد... اين عروج و معراج اوست . ولى خدا بايد توفيق دهد، تا كسى بتواند خود را به اين مرحله برساند... نماز معراج است ولى مؤ منى كه راستگو باشد وقتى مى گويد: « إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعِينُ » دروغگو نباشد. اگر روزى صد مرتبه انسان اين دروغها را بگويد به جاى اين كه صعود پيدا كند، سقوط مى كند. عروج نتيجه صداقت انسان است . اگر صادقانه گفت : « إِيّاكَ نَعْبُدُ » آن وقت منبع علم و حكمت و قدرت مى شود و تمام بركات الهى بر اين موجود نازل مى شود ولى ورود به اين مرتبه خيلى مشكل است و بدون توفيقات و تاءييدات الهى نمى توان آتشهاى دنيا را تحمّل كرد.

 نردبان آسمان ، مجموعه درسهاى اخلاق آيت ا... بهاء الدين ره ، درس 62 ص 267.

 

نماز، همه اش نماز

 

آيت ا... اراكى ؛ (1312 - 1415 ه‍ .ق ):

« اِنَّ الصَّلاه عَمُودُ الدّين اِنْ قُبِلَتْ، قُبِلَ ماسِواها وَ اِنْ رُدَّتْ، رُدَّ ما سِواها. وَ هِىَ تَنهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ .»
براى هر عضوى از اعضاى بدن وظيفه اى است ، در ابتدا كه قيام و قعود و ركوع و سجود باشد كه چهار تا بيشتر نيست . براى هر يك وظيفه است ، از فرق سر تا نوك پا، براى چشم ، براى گوش ، كف ، دستها، سر زانو، حتى نوك انگشتها، هم وظيفه و حكمى است . اين چنين وظايف و احكامى در هيچ دين و مذهبى وجود ندارد. هيچ نيست و بالاتر از همه اين اعضاء مغز و سر و مخ انسان است ، وقتى كه مى گويد « إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعِينُ»بايد متوجه باشد كه مقابل چه كسى ايستاده است . مقابل خانه اى ايستاده كه خانه خداست . بايد متوجه باشد كه تمامى اعضاء از مغز سر تا نوك پا در عبادت او باشد. در بندگى او، خضوع و خشوع او باشد. و دست خضوع به طرفش دراز كنند... روح روان ، مغز سر و كلّه اش با آن خدايى كه در مقابل خانه اش ايستاده است شفاهاً لب به لب دارد، صحبت مى كند. بايد بفهمد كه با چه كسى دارد حرف مى زند. اگر اين كار را كرد مى شود: « تَنْهى عَنِ الْفَحشاءِ وَالْمُنكَر». اگر هر شبانه روز پنج بار اينكار را كرد مى شود: « تنهى عن الفحشاء و المنكر». به اين خاطر گفته است :« ان قبلت قبل ماسواها و ان ردت ، ردّما سواها». همه اش نماز است ، نماز، نماز همه اش نماز، نماز، نماز است .

 يادنامه آيت ا... العظمى اراكى ، ص 322.

 

نماز چيست ؟

 

سخن شهيد آيت ا... دكتر محمّد حسين بهشتى رحمه اللّه (1307 - 1360 ه‍ .ش ):

اين ايستادن و خم شدن ، اين نشستن و به خاك افتادن ، و با هر يك كلماتى گفتن چه معنا دارد؟ در آن لحظه كه آدمى به كمال و شكوه بى نهايت آفريدگار جهان مى انديشد، سراپا شيفته آن مى شود، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنى مى گرايد، با آهنگ فطرت در برابر آن همه كمال و عظمت سر تعظيم فرود مى آورد، ركوع و سر به زمين مى سايد، سجود و زبان به ستايش مى گشايد، حمد و تسبيح .

و در آن لحظه كه انسان خود را به كمك يك نيروى برتر از ماده نيازمند مى يابد، دل به سوى آفريدگار دانا و توانا و مهربان جهان مى آورد، راز و نياز خود را با او در ميان مى نهد و او را به كمك مى خواند، دعا اين است نماز ما و نيايش روزانه ما، به سوى خدا، خداى يكتا، خداى پر مهر. نيايشى كه هر فرازش ، بيانگر اصلى از اصول جهان بينى اسلام ، و هر حركتش ، نمايشگر پيوند عميق انسان اسلام با خداست . نيايشى كه انسان را به سوى خدا، به سوى راه او، و به سوى رهبران او مى كشاند. او را به همه شايسته كاران روى زمين ، در طول تاريخ ، در گذشته و آينده و حال ، پيوند مى دهد. و صف او را از صف ستمگران و تبهكاران و گمراهان جدا مى سازد تا در راه راست خدا استوار بماند و به بيراهه نيفتد. اينك تو اى انسان جستجو گر عصر ما برخيز، برخيز تا با شور و نشاط، به نيايشى چنين زنده و سازنده بپردازيم ، و خود را از هر چه جز حق و حقيقت است پيراسته سازيم.

 نماز چيست ، شهيد آيت ا... دكتر سيّد محمد حسين بهشتى (ره )، ص 10.

 

صورت اجتماعى نماز

 

علامه محمد اقبال لاهورى نويسنده و شاعر و فيلسوف پاكستانى (1877 - 1938 م ):

انتخاب جهت واحدى در اسلام براى نماز، براى آن است كه وحدت احساسى ميان جماعت نمازگزاران حاصل شود، و شكل كلى نماز و عبادت چنان است كه احساس مقام يا برترى نژادى را در ميان عبادت كنندگان بر مى اندازد، و روح تساوى اجتماعى را به جاى آن مى نشاند و تقويت مى كند. تصور كنيد كه اگر چنان شود كه در زمان ما همه فرق مسلمين ، روزانه براى نماز شانه به شانه در كنار يكديگر در يك صف بايستند، چه انقلاب روحى عظيمى حاصل خواهد شد! از يگانگى من جهان شمولى كه همه من ها را آفريده و نگاهدارى مى كند، وحدت اساسى نوع بشر نتيجه مى شود. تقسيم نوع بشر به نژادها و ملتها و قبيله ها، بنا به گفته قرآن ، تنها براى شناختن و شناخته شدن است . صورت اجتماعى نماز در اسلام ، گذشته از جنبه ادراكى و معرفتى آن ، براى اين است كه وحدت اساسى نوع بشر، با ويران شدن سدّ و بندهايى كه ميان انسانى و انسان ديگر موجود است ، به صورت حقيقتى از زندگى پديدار شود و پايدار بماند.

 احياى فكر دينى ، علامه اقبال لاهورى ، ص 109.

نماز...
ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : قيام بر نماز, نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1391 ساعت: 1:23

عده ای از دانشمندان الهی و غیر الهی به این مطلب رسیده اند كه تنها در سایه ی مذهب و دین و دعا و نیایش با خداست كه می توان روان سالمی داشت.
 
 در واقع دعا و نماز، قوی ترین نیرویی است كه انسان ها می توانند ایجاد كنند؛ نیرویی كه چون قوه ی جاذبه ی زمین، وجودی حقیقی دارد و رابط انسان با خالق خود است
.

- دعا و نماز

دعا و نماز در حقیقت عبارت است از رابطه‏ای صمیمانه بین آفریدگار و آفریده، كه انسان به وسیله آن از اعماق قلب با خالق خویش سخن می‏گوید. از این رو دعا و نماز هم به درگاه خداوند مقبول و خوش‏آیند است و هم به انسان كمك میكند تا غم از دل بزداید و بار روح را سبك‏تر سازد حتی گفته شده است: خداوند مشتاق شنیدن دعا و نماز عادلان و نیكوكاران است.

كسی كه دعا و نماز می‏خواند باید چشمانش را پائین افكنده و قلبش را متوجه بالا سازد و باید نزد خود چنین مجسم كند كه خداوند مقابل او است چنان كه در كتاب مزامیر داود (تهیلیم) فصل 16 آیه 8 می‏فرماید: «خداوند را همیشه پیش روی خود می‏دانم». در تلمود؛ براخوت، 28 ب آمده است: «هنگامی كه شما دعا و نماز می‏خوانید بدانید كه در حضور چه كسی ایستاده‏اید».

(دعـا) در لغـت بـه مـعـنـاى خـوانـدن ، حـاجت خواستن و استمداد بوده و در اصطلاح اهل شرع ، گفتگو كردن با خداوند سبحان به شكل طلب حاجت و درخواست حلّ مشكلات از درگاه او یا به شكل مناجات و ذكر اوصاف جلال و جمال ذات پاكیزه اوست. دعـا یـكـى از بـهـتـریـن عـبـادتـهـاسـت و بـه عـنـوان عـبـادتـى مـستقل ، داراى اجر و پاداش نیك مى باشد و گاهى نیز وسیله گشایش گِرِههاى بسته زندگى و حـل گـرفـتـاریـهـا و مشكلات به الهام خدا و یارى او و سبب بر آورده شدن حاجتهاى دنیا و آخرت است
در روایـات اهـل بـیـت عـلیـهـم السـلام گـاهـى از دعـا بـه عـنـوان عـبـادتـى مستقل ، بهترین عبادت ،مغز و روح پرستش یاد شده واز محبوبترین كارها در روى زمین شمرده شده اسـت و گـاهـى نـیـز از آن بـه عـنوان وسیله رفع گرفتاریها، دفع بلا و مصیبت ، شفاى دردها، كـلیـد نـجـات ، گنجینه رستگارى ، سلاح و سپر مؤ من و بهترین وسیله نزدیكى به درگاه خدا یاد شده است .

اولیـاى گـرامـى اسـلام ، مـى كـوشـیـدنـد، فـرهـنـگ دعـا و اسـتـمـداد از درگـاه خـداونـد مـتـعـال در میان مسلمانان براى همیشه زنده بماند. از این رو، به پیروان خود سفارش مى كردند، درتـمام حالات زندگى با خدا ارتباط داشته و حاجتهاى خود را از او بخواهند، از او كمك بگیرند و حـتـى مـسـائل كـوچـك خـود را بـا خـدا در مـیـان بگذارند. چنانچه در حدیث قدسى آمده كه خداوند تعالى به حضرت موسى (ع ) فرمود:(یا مُوسى ! سَلْنى كُلَّ ما تَحْتاجُ اِلَیْهِ، حَتّى عَلَفِ شاتِكَ، وَمِلْحِ عَجینِك. اى موسى ! به هر چه نیاز دارى ، حتى علف گوسفند و نمك خمیرت را، از من بخواه.همچنین پیامبر اكرم (ص ) فرمود:(لِیَسْئَالْ اَحَدُكُمْ رَبَّهُ حاجَتَهُ حَتّى یَسْئَالَهُ الْمِلْحَ وَ حَتّى یَسْاءَلَهُ شَسْعَهُ) هر كدام از شما باید حاجتش را، حتى نمك و بند كفش خود را، از پروردگارش بخواهد.

از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمود:(بر شما باد به دعا؛ زیرا با هیچ چیز مانند آن ، به خدا نزدیك نمى شوید و دعا را براى هیچ حـاجـت كـوچـكـى بـه خاطر كوچكى اش رهانكنید، زیرا آن كس كه حاجتهاى بزرگ را بر آورده مى كند، حاجتهاى كوچك هم به دست اوست).

پیامبر اكرم (ص) فرمود: «الدعاء مخ العبادة و لا یهلك مع الدعاء احد، دعا مغز عبادت است و هیچ كس از اهل دعا به هلاكت نمی‏رسد. در عبادات مخصوصا نماز به مسأله دعا تأكید فراوان شده است و شایسته است كه انسان مؤمن در حین نماز، در قنوت، در سجده و... و بعد از فارق شدن از نماز به درگاه الهی دعا نماید. هنگامی كه نمازگذار در مقابل پروردگار خود به عبادت می ایستد و عظمت خداوند و نعمت های فراوان پروردگار به یاد می آورد، بهترین وقت است كه به عجز و ناتوانی خود اعتراف كند و برای گناهان خود از خداوند طلب مغفرت نموده و از درگاه كبریایی خداوند معرفت به او و پیامبر و اوصیاء او و عافیت و روزی حلال برای خود و خانواده اش را خواستار باشد. در رساله های عملیه آمده است كه مستحب است نماز گزار در سجده و یا در سجده آخر دعا كند و حوائج دنیا و آخرت خود، به خصوص رزق حلال را از خدا بخواهد و این دعا را بخواند: «یا خَیْرَ الْمَسْؤُولین وَ یا خَیْرَ الْمُعْطِینَ ارْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِكَ فَانَّكَ ذُو الفَضْلِ الْعَظِیمِ» یعنی: ای بهترین كسی كه از او سؤال می‏كنند و ای بهترین عطاكنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی كه تو دارای فضل بزرگی‏.»


- هدف از عبادت و اهتمام نماز خواندن:

هـدف از عـبـادت ، رشـد وتـكـامـل انـسـان اسـت ، زیـرا خـدا كـمـال مـطـلق اسـت و انـسـان بـراى رسیدن به كمال باید خود را به او نزدیك كند و راه تقرب انسان به خداى متعال ، عبودیت و بندگى است . اثر بندگى رفع تیرگیهاى درونى از صفحه دل و نـورانـى شـدن آن بـه انـوار مـلكـوت و آمـادگـى جـان انسان براى پذیرش تجلیّات حق و تابش نور عشق الهى است .

بـسـیـارى از نـمـاز خـوانـان ، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نـتـیـجـه از هدف اصلى آن غافلند، از این رو، سودى نمى برند و این عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و یا اثرى نامحسوس و غیر قابل توجه گذاشته است؛ زیرا (همچون كلاغى كه منقار بـر زمـیـن مـى كـوبـد)، بـه نـمـاز پرداخته و با غفلت به پایان مى رسانند. چنین نمازى باز دارنـده از گـنـاهان نیست . با آنكه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنكر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقیقت نماز نبوده ، بلكه صورتى از نماز بوده است . بـراى تـوجـه بـه هـدف اصـلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام ، كتابهایى پیرامون اسـرار این عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشته اند كه مطالعه دقیق و به كار بستن آنها بر همه سالكان طریق الهى ، بویژه جوانان عزیز، امرى ضرورى و لازم است .

اهـتـمام به نماز اقتضا مى كند، انتظار وقت نماز را داشته باشیم مانند كسى كه وعده ملاقات با یـك شـخـصـیـت مـهـم گـذارده ، بـه خـاطـر وفـا بـه ایـن وعـده ، لحـظـه شـمـارى مـى كـنـد. هـیـچ قـول و قـرار دیـگـرى را كـه بـا ایـن وعـده مـنافات دارد، نمى پذیرد، حتى اگر قرار قبلى با دیـگـران گذارده است با عذر خواهى آن را لغو مى كند.

براى این ملاقات ، خود را آماده مى سازد، لبـاس خـود را مـرتّب مى كند، آنچه مى خواهد بگوید در ذهن مرور مى كند. بنابراین باید چنین حالتى در نمازگزار باشد كه با نزدیك شدن وقت نماز در چهره و رفتار او این انتظار مشاهده شود، برخیزد، وضو بگیرد، مقدمات دیگر نماز را فراهم سازد.اهـتـمـام بـه نـمـاز اقـتـضـا مـى كـنـد، انـسـان نـمـاز را بـطـور صـحـیـح و كـامـل بـیـامـوزد و بـه فـراگـیـرى مـسـایـل نـمـاز اهـتـمـام داشـتـه بـاشـد وهـرگـز نـمـاز را از اوّل وقت تاءخیر نیندازد، مگر در شرایط اضطرارى كه طبعاً عذر تاءخیر پذیرفته است .

اهـتـمـام بـه نـمـاز بـه تـوجـه قـلبـى درحـال نـمـاز وخـشـوع در حال عبادت است . چنانكه قرآن كریم ، در وصف مؤ منان رستگار مى فرماید:

(اَلَّذینَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ)

آنان (كسانى هستند كه ) در نمازشان خشوع مى ورزند. نـمـاز گـزار بـایـد كـارى كـنـد كـه درحال نماز فكر و ذهن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدین مـنـظـور درجـایـى نـمـاز بـخـوانـد كـه مـایـه پـریـشـانـى حـواس نـشـود. درحـال نـمـاز بـا حـالت آرام وبـدون حـركـت زایـد بـدن بـاشـد، درحـال قیام به محل سجده نگاه كند. درحال ركوع به پهلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجـایـى كـه در بـرابـر آب ، درب گـشـاده ، نـقـاشـى ، خـطـاطـى ، گل و گیاه و چیزهایى است كه موجب پریشانى حواس مى شود، خوددارى ورزد. نقـطـه مـقابل اهتمام به نماز، سبك شمردن نماز است.

- دعا و كیفیت آن:

این جهان با تمام تجلیات آن، بازدمِ نَفَسِ خداوند است. تجلیاتی كه انسان جزئی از آن محسوب می‏شود. هر یك دم، یك جلوه است. و اصلاً چیزی جز یك جلوه وجود ندارد.

«لا تكراراً فی تجلّی» یعنی در تجلیات خدا تكرار وجود ندارد. مثلاً امكان ندارد كه یك امام حسین دیگر دقیقاً با همان مشخصات ظهور كند. هر كسی در نوع خودش یك پدیدۀ نوظهور و بلاتكرار است. در حقیقت دستگاه خلقت اگر با تكرار همراه شود نشانۀ كمبود آن است. برای تعریف صحیحی از دعا بررسی دو كیفیت حال و مقام پراخته می شود:حال كیفیتی است كه بدون اراده بر انسان وارد می‏شود و اگر با مراقبت سالك ماندگار گردد مقام نامیده می‏شود، پس مقام، ورود كیفیتی است كه با مراقبت سالك ماندگار گردد .بعضی از كیفیتهای وارداتی، فقط در حال، قرار می‏گیرند و به مقام نمی‏رسند، حال وارد می‏شود ولی سالك توان نگهداری آنرا ندارد، چون مراحل مقدماتی لازم را طی نكرده است. باید به این نكته توجه داشت كه در بسیاری موارد مقدمه مهمتر از نتیجه می‏باشد، مثلاً به نماز ایستادن مقدماتی دارد كه خیلی مهمتر از خود نماز است. ریاضت، مراقبه و... به همتِ نَفَسِ پیر نیاز دارد. در خیلی از موارد، بدون نَفَسِ پیر، كارها انجام نمی‏گیرد، خیلی از دعاها به این دلیل نتیجه نمی‏دهد كه غالبا بی‏مقدمه به آن نزدیك می‏شویم.

- دعا و نماز در ادیان مختلف

الف- دعا از دیدگاه قرآن

از نـظـر قـرآن مـجـیـد، دعـا نـداى فـطرت بیدار انسان خدا جوست كه از عمق جانش بر مى خیزد و همانند عاشقى شیدا معشوق ناپیدایش را مى خواند و به درگاهش دست نیاز مى برد. خداجویان عاشق در سختى و راحتى ، گرسنگى و سیرى ، اندوه وشادى ، نیازمندى و بى نیازى و ... او را مى خوانند. قرآن مجید، حالت خوشِ خداجویان مخلص را چنین توصیف مى كند: (تَتَجافى جُنوُبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً...) بسترخواب ، را رها مى كنند، پروردگارشان را با بیم و امید مى خوانند... دعـا، مـحـبوبترین چیز نزد خدا بوده و مایه رشد و سعادت انسان است خداى تعالى به رسولش مى فرماید:

(وَاِذا سـَئَلَكَ عـِبـادى عـَنـّى فـَاِنّى قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لى وَلْیُؤْمِنُوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ) .

هـنگامى كه بندگانم درباره من از تو مى پرسند، (بگو) البته كه من به آنها نزدیكم . كسى كـه مـرا بخواند، اجابت مى كنم ، پس باید دعوت مرابپذیرند و به من ایمان آورند تا به حق و سعادت راه یابند.دعـا، مـایـه ارزش انـسـان در درگـاه الهى است واعتناى خدا به بشر، به واسطه دعا، راز و نیاز وگریه وزارى به درگاه او مى باشد.

ب- دعا و نمازدر دین یهود و دین مسیح

«ای خداوند خدای ما، میل و رضای تو بر این تعلق گیرد كه به ما عمری دراز عطا فرمایی، عمری مشحون از صلح و سلامت پر از نیكی و رحمت و ... عمری كه در آن خجالت و شرمندگی یافت نشود، عمری توام با ثروت و عزت و سعادت كه در آن ترس از تو دل و جان ما را پركند، ای خداوند خدای ما، میل و رضای تو بر این تعلق گیرد، كه در دل هیچ انسانی كینه و دشمنی علیه ما وارد نشود و كینه و عداوتی علیه هیچ انسانی بر دل ما نگذارد.»

وقتی كه دعا در باور شخصی ربوبیت حق جای گرفت و با عمق جان خود تنها او را همه كاره یافت و چشم امید از غیر او بست به ناچار حوائج خود را نیز فقط از او می‌طلبد، ایمان به عالی‌ترین وجه هنگام دعا كردن و نماز خواندن جلوه‌گر می‌شود. زیرا تنها آن كس كه به خدا و به علاقه او نسبت به آفریدگارش صمیمانه ایمان دارد، به حضور پروردگار دعا می‌كند و حاجات خود را از او می‌خواهد.

در انجیل آمده است كه: «هنگامی كه او مسیح در موضعی دعا می‌كرد چون فارغ شد، یكی از شاگردانش به وی گفت: خداوندا، دعا كردن را به ما تعلیم نما، چنانكه یحیی به شاگردان خود آموخت» پس عیسی به شاگردانش گفت: «هرگاه دعا كنید، گویید: ای پدر ما كه در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملكوت تو بیاید. اراده تو چنانكه در آسمان است در زمین نیز گرده شود. نان كفاف ما را روز به روز به ما بده و گناهان ما را ببخش زیرا كه ما نیز هر قرضدار خود را می‌بخشیم و ما را در آزمایش میاور، بلكه ما را از شریر رهایی ده.».

هر مسیحی دارای یك خط مستقیم برای ارتباط با خدا می‌باشد و در هر زمان كه اراده نماید در اختیار اوست،‌ ولی اغلب مسیحیان هرگز گوشی تلفن را بر نمی‌دارند و اغلب فراموش می‌كنند كه چنین خطی وجود دارد، مگر اینكه یك وضعیت اضطراری پیش آید. كسانیكه روح بخشش دارند می‌توانند دعا كنند، یكی از دلایلی كه اغلب مانع دعاكردن می‌گردد نداشتن روح بخشش است. مسیح وعده فرموده: وقتی به دعا بایستید هرگاه كسی به شما خطا كرده باشد او را ببخشید تا آنكه پدر شما نیز كه در آسمان است خطایای شما را ببخشاید.

ج- دعا از دیدگاه دانشمندان

دیل كارنگی روانشناس مشهور غرب می گوید: در آمریكا به طور متوسط در هر 35 دقیقه یك نفر خودكشی می كند و در هر دو دقیقه یك نفر دیوانه می شود . اگر این مردم از تسكین خاطر و آرامش كه دین و عبادت به آدمی می بخشد نصیبی داشتند ، ممكن بود از اغلب این خودكشی ها و بسیاری از دیوانگی ها جلوگیری شود.»

دكتر محمد عثمان نجاتی روانشناس و استاد دانشگاه كویت می گوید:« این حالت آرام سازی و آرامش روانی حاصل از نماز از نظر درمانی تأثیر بسزایی در كاهش شدت تشنجات عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی كه برخی از مردم دچار آن هستند، دارد. »

دیل كارنگی بنیانگذار دانشكده ی روابط انسانی در نیویورك می نویسد: چرا موقعی كه مشكلات، نیروی ما را نابود می كند و یا حوادث، اراده های ما را ریشه كن می سازد و بیشتر اوقات آن قدر در یأس فرو می رویم كه خدا را هم فراموش می كنیم به خود نمی آییم و آن قدر صبر می كنیم كه یأس بر ما پیروز شود؟ و چرا همه روزه نیروهای خود را با نماز و حمد و دعا تقویت نمی كنیم و آن را از نو سازمان نمی دهیم؟امروزه جدیدترین علم یعنی روانپزكشی همان چیزهایی را تعلیم می دهد كه پیامبران تعلیم می دادند، چرا؟ به علت اینكه پزشكان روح دریافته اند كه دعا و نماز و داشتن ایمان محكم به دین ، نگرانی و تشویش و هیجان و ترس را كه موجب بیشتر ناخوشی های ماست برطرف می سازد . شخص من هنوز از كشف رمز اثر دعا و نماز عاجزم ولی این دلیل نمی شود كه از آرامش روحی و اتكایی كه دعا و نماز برایم به وجود می آورد بهره مند نشوم . با دلیل یا بی دلیل برایم مسلم شده است كه اعتقاد به دین در طریق زندگی سعادتمندانه، مهم ترین پایگاه است .»

- نتیجه گیری
اهـمـیـّت دعـا از دیـدگـاه قـرآن و روایـات اهـل بیت علیهم السلام بیان می كند كه قدر و منزلت انسان نزد خدا و روح عبودیّت و بندگى به دعا، وابسته است.كـسـى كـه مـى خـواهـد، بـنـده بـاشـد، از بـى بـند و بارى و افسار گسیختگى ، نجات یابد و گـرداب حـوادث روزگـار وتـوطـئه هـاى شـیـاطین به او آسیب نرساند، و كلید رستگارى دنیا و آخـرت را داشـتـه بـاشـد، كسى كه مى خواهد درتمام زندگى ، معشوقى داشته باشد كه همواره همدم اوباشد، در بن بستها، امیدبخش ، درهنگام بلا و مصیبت ، اضطراب و نگرانیها، آرامبخش روح و پناهگاه مطمئن او باشد، باید دعا كند.

بنابراین تا دست در دست كسی كه آگاه به رمز و رموز، و كجا و چگونه رفتنها است، قرار ندهید، پیدا كردن مسیر با مشكلاتی چند توأم می‏شود. زیرا وقتی كه به حالی دست پیدا می‏كنید، باید اثرات این حال را در خود شناسائی نمایید تا به درك برسید. معنویت، در وجود ما نشانه‏هائی دارد، تا این نشانه‏ها را نشناسید، از كجا متوجه معنویت در وجود خود می‏شوید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نماز...
ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : دعا و نماز, نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1391 ساعت: 1:19

وضــــو

طريقه وضو گرفتن

مسأله 256ـ وضو عبارت است از شستن صورت و دستها و مسح جلو سر و روي پاها، به شرحي كه در مسائل آينده خواهد آمد.

مسأله 257ـ صورت را از بالاي پيشاني يعني جايي كه موي سر مي رويد تا آخر چانه و از نظر پهنا به مقداري كه ميان انگشت وسط و شست قرار مي گيرد، بايد شست و اگر مختصري از اين مقدار شسته نشود وضو باطل است، لذا براي اين كه يقين پيدا كند تمام اين مقدار شسته شده بايد كمي اطراف آن را هم بشويد.

مسأله 258ـ هرگاه انگشتانش بيش از حدّ معمول بزرگ يا كوچك باشد اعتباري به آن نيست، بلكه بايد ببيند افراد معمولي چه اندازه از صورت خود را مي شويند، او هم همان مقدار را بشويد، همچنين كسي كه رستنگاه موي او بسيار بالا يا بسيار پايين است مطابق افراد معمولي صورت خود را مي شويد.

مسأله 259ـ صورت و دستها را بايد آنچنان شست كه آب به پوست بدن برسد و اگر موانعي وجود دارد بايد برطرف كند، حتّي اگر احتمال مانع مي دهد بايد وارسي نمايد.

مسأله 260ـ كساني كه محاسن دارند، چنانچه پوست صورت از لاي موها پيدا باشد بايد آب را به پوست برسانند و اگر پيدا نباشد شستن روي مو كافي است و رسانيدن آب به زير آن لازم نيست.

مسأله 261ـ هرگاه شك كند كه موي صورت به اندازه اي است كه پوست از لاي آن پيدا است يا نه، بنابر احتياط واجب هر دو را بشويد.

مسأله 262ـ شستن داخل بيني و مقداري از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمي شود، واجب نيست.

مسأله 263ـ بعد از شستن صورت بايد دست راست را از آرنج تا سر انگشتها بشويد و بعد از آن دست چپ را به همين ترتيب.

مسأله 264ـ بايد صورت و دستها را از بالا به پايين شست و اگر از پايين به بالا بشويد، وضو باطل است.

مسأله 265ـ اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه تري دست بقدري باشد كه به آن شستن گفته شود كافي است.

مسأله 266ـ براي آن كه يقين كند آرنج را كاملاً شسته، كمي بالاتر از آرنج را هم بشويد.

مسأله 267ـ معمولاً پيش از شستن صورت، دستها را تا مچ مي شويند، ولي اين براي وضو كافي نيست، بايد بعد از شستن صورت در موقعي كه دست راست و چپ را مي شويد تمام دست را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد وضوي او باطل است.

مسأله 268ـ براي وضو، شستن صورت و دستها مرتبه اوّل واجب است و احتياط واجب، ترك مرتبه دوم است و امّا سوم و بيشتر حرام است. منظور از مرتبه اوّل آن است كه تمام عضو را بشويد خواه با يك مشت آب باشد يا چندين مشت، وقتي كه تمام شد يك مرتبه حساب مي شود.

مسأله 269ـ بعد از شستن دستها بايد جلو سر را با رطوبت آب وضو كه در دست باقي مانده مسح كند و بنابر احتياط واجب، لازم است با دست راست باشد و بهتر اين است كه از بالا به پايين دست بكشد، ولي عكس آن يعني از پايين به بالا نيز اشكال ندارد.

مسأله 270ـ جلو سر، كه بالاي پيشاني است جاي مسح است هرجاي اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافي است، ولي احتياط مستحبّ آن است كه از درازا به اندازه درازاي يك انگشت از پهنا به اندازه پهناي سه انگشت مسح نمايد.

مسأله 271ـ مسح سر را جايز است بر پوست سر يا بر موهايي كه بر آن روييده است بكشند، امّا كسي كه موي سر او به اندازه اي بلند است كه اگر مثلاً شانه كند به صورتش مي ريزد، يا به جاهاي ديگر سر مي رسد، بايد بيخ موها را مسح كند و بهتر است كه قبل از وضو ،فرق سر را باز كند تا پس از شستن دست چپ، بن موها يا پوست سر را به راحتّي مسح نمايد.

مسأله 272ـ بعد از مسح سر نوبت مسح پاها مي رسد كه بايد با همان رطوبتي كه در دست مانده روي پاها را از سر انگشتها تا برآمدگي پشت پا مسح كند و بنابر احتياط مستحبّ تا مفصل پا مسح نمايد.

مسأله 273ـ از نظر عرض، كافي است به اندازه يك انگشت مسح كند، ولي بهتر است كه به اندازه پهناي سه انگشت بسته باشد وبهتر از آن مسح كردن تمام پشت پا با تمام كف دست است و اگر همه دست را روي پا بگذارد وكمي بكشد كافي است.

مسأله 274ـ براي مسح سر و روي پاها بايد دست را روي آنها بكشد و اگر دست را ثابت نگه دارد و سر يا پا را زير آن حركت دهد وضو باطل است بنابر احتياط واجب، امّا اگر مختصري سر يا پا حركت كند اشكال ندارد.

مسأله 275ـ جاي مسح بايد خشك باشد، ولي اگر مختصري رطوبت داشته باشد بطوري كه آب دست هنگام مسح بر آن غلبه كند اشكال ندارد.

مسأله 276ـ اگر رطوبت كف دست خشك شود مي تواند از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد با آن مسح كند، ولي از آب خارج جايز نيست و اگر فقط به اندازه مسح سر رطوبت دارد سر را با همان رطوبت مسح كند براي مسح پاها از اعضاي ديگر، رطوبت بگيرد.

مسأله 277ـ مسح بايد روي پوست پا باشد و مسح كردن روي جوراب و كفش فايده ندارد، مگر در حال تقيّه و اگر به واسطه سرماي شديد يا ترس از دزد و درنده و مانند آن نتواند كفش يا جوراب را بيرون آورد كافي است روي آنهامسح كند و اگر روي كفش نجس است، بايد چيز پاكي بر آن بيندازد و بر آن چيز مسح كند.

مسأله 278ـ اگر روي پا نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد بنابر احتياط واجب بايد چيز پاكي روي آن بيندازد و بر آن مسح كند و بعد تيمّم نمايد.

وضوي ارتماسي

مسأله 279ـ انسان مي تواند صورت و دستها را به قصد وضو در آب فرو برد، يا بعد از فرو بردن در آب به قصد وضو از آب بيرون آورد و آن را «وضوي ارتماسي» مي گويند.

احكام وضوي ارتماسي

مسأله 280ـ در وضوي ارتماسي بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود، يعني اگر وقتي صورت و دستها را در آب فرو مي برد قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو مي كند بايدصورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج بيرون آورد.

مسأله 281ـ در وضوي ارتماسي براي اين كه مسح سر و پاها با آب خارج نباشد، بايد هنگامي كه دست راست و چپ را وضوي ارتماسي مي دهد قصد كند كه بعد از خارج شدن از آب تا وقتي كه آب روي دستها جريان دارد جزء وضو است، در غير اين صورت مسح سر و پاها اشكال دارد.

مسأله 282ـ جايز است وضوي بعضي از اعضا را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي بگيرد و بهتر است وضوي دست چپ را هميشه غير ارتماسي بگيرد تا براي مسح سر و پاها مشكلي پيش نيايد.

دعاهاي وضو

مسأله 283ـ شايسته است كسي كه وضو مي گيرد، موقعي كه نگاهش به آب مي افتد بگويد: «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِسَاً» و موقعي كه پيش از وضو دست خود را مي شويد بگويد: «اللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنَ التَّوّابِينَ وَاجْعَلْنِي مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ» و در وقت مضمضه كردن، يعني آب در دهان گرداندن بگويد: «اَللّهُمَّ لَقِّنِي حُجَّتِي يَوْمَ اَلْقَاك وَ اَطْلِقْ لِسانِي بِذِكرِك» و در وقت استنشاق، يعني آب در بيني كردن بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَي رِيحَ الْجَنَّةَ وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشُمُّ رِيحَها وَ رُوحَها وَ طِيبَهَا» و موقع شستن صورت بگويد: «اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجوُهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ» و در وقت شستن دست راست بخواند: «اَللّهُمَّ اَعْطِني كتابِي بِيَمينِي وَ الْخُلْدَ فِي الْجِنانِ بِيَسارِي وَ حاسِبْني حِسابَاً يَسِيراً» و موقع شستن دست چپ بگويد: «اَللّهُمَّ لا تُعْطِنِي كتابِي بِشِمالِي وَ لا مَنْ وَراء ظَهْرِي وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً اِلَي عُنُقِي وَ اَعُوذُ بِك مِنْ مُقَطِّعَاتِ النّيْران» و موقعي كه سر را مسح مي كند بگويد: «اَللّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِك وَ بَرَكاتِك وَ عَفْوِك» و در وقت مسح پا بخواند: «اَللّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَي الصِّراطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الاَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِي مَا يُرضِيك عَنِّي يَا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكرامِ».

شرايط وضو واحكام آن

مسأله 284ـ شرايط وضو دوازده چيز است: شرط اوّل: پاك بودن آب وضو. شرط دوم: اين كه مطلق باشد، بنابراين وضو با آب نجس يا مضاف باطل است، اگرچه نداند يا فراموش كرده باشد و اگر نمازي با آن خوانده بايد اعاده كند.

مسأله 285ـ اگر غير از آب مضاف آب ديگري ندارد بايد تيمّم كند و اگر آب مضاف او آب گل آلود است چنانچه وقت دارد، بايد صبر كند تا آب صاف شود (بنابر احتياط واجب).

مسأله 286ـ شرط سوم: آن كه آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد و جايي كه آب وضو در آن مي ريزد و ظرف آن بنابر احتياط واجب مباح باشد، بنابر اين وضو با آب غصبي يا آبي كه معلوم نيست صاحبش راضي باشد، اشكال دارد.

مسأله 287ـ اگر صاحب آب قبلاً اجازه داده و انسان نمي داند از اجازه اش برگشته يا نه، وضوي او صحيح است.

مسأله 288ـ وضو گرفتن از آب مدارس علوم ديني كه نمي داند آب آن را براي همه مردم وقف كرده اند يا فقط براي طلاب همان مدرسه، اشكال دارد، مگر در صورتي كه معمولاً مردم متديّن از آب آنجا وضو بگيرند بطوري كه نشانه عمومي بودن وقف باشد.

مسأله 289ـ كسي كه نمي خواهد در مسجد يا حسينيه اي نماز بخواند اگر نمي داند آب آن وقف عموم است يا فقط براي كساني است كه در آنجا نماز مي خوانند، نمي تواند آنجا وضو بگيرد، همچنين وضو گرفتن از آب تيمچه ها و مسافرخانه ها براي كساني كه ساكن آنجا نيستند، مگر اين كه از عمل افراد متديّن بفهمد كه وقف آن، عام است.

مسأله 290ـ هرگاه كسي محصّل مدرسه اي نيست ولي ميهمان محصّلين است، وضو گرفتن او در آن مدرسه اشكال ندارد، به شرط اين كه پذيرفتن چنان ميهماني برخلاف شرايط وقف نباشد، همچنين در مورد كسي كه ميهمان مسافران مسافرخانه و يا ساكنان تيمچه ها است.

مسأله 291ـ وضو گرفتن از نهرهاي بزرگ و كوچك جايز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضي هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صريحاً نهي كند احتياط واجب ترك است و اگر مجراي نهر را بدون اجازه صاحبش تغيير داده اند،احتياط آن است كه از آن وضو نگيرند.

مسأله 292ـ هرگاه فراموش كند آب غصبي است و با آن وضو بگيرد وضويش صحيح است، مگر اين كه خودش آب را غصب كرده باشد كه در اين صورت اشكال دارد.

مسأله 293ـ اگر گمان مي كرد آب از خود اوست و بعد از وضو معلوم شد مال ديگري است،وضوي او صحيح است و بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.

مسأله 294ـ شرط چهارم آن است كه ظرف آب وضو بنابر احتياط واجب از طلا و نقره نباشد.

مسأله 295ـ هرگاه آب وضو در ظرف غصبي يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگري ندارد، بايد تيمّم كند و اگر وضو بگيرد اشكال دارد، خواه وضو را به صورت ارتماسي بگيرد و يا با دست آب را برداشته به صورت و دست بريزد، امّا مي تواند آبي را كه در ظرف طلا و نقره است در ظرف ديگري بريزد و از آن وضو بگيرد.

مسأله 296ـ هرگاه در حوضي كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبي است وضو بگيرد اگر وضوي او تصرّف در غصب محسوب شود اشكال دارد، همچنين اگر شير آب يا قسمتي از لوله كشي غصبي باشد.

 

 

 

قيام بر نماز

 

سيّد بن طاووس ؛ (589 - 664 ه‍ .ق ):

نماز ترا به اين مى خواند در پيشگاه مالك زندگان و مردگان حضوريابى ، پس با دلى آكنده از رغبت ، و ضميرى مالامال از شرف ، به نماز برخيز و هر كارى را كه خدايتعالى تو را به اشتغال به آن معذور نمى دارد ترك كن ، چه اشتغال به چنان امورى مخالف با مولا و سبك شمردن فرمان او جل جلاله باشد و خطرى است سهمگين كه از كيفر آن ايمن نمى توان بود. و مشنو كه گويند به تاءخير انداختن وقت نماز دشوار نيست. پس به نماز برخيز، با كمال اشتياق ، با رغبتى از سر عشق ، و با عشقى به كمال ، در نماز به خداى حىّ هستى بخش ، روى سخن داشته باش و مقام خود را كه بنده اى از ياد مبر، و از ستايش ذات پاكش كوتاهى مكن .

 كشف المحّجه ، سيّد بن طاووس ، ص 212.

 

 نماز و شيعه

 

علاّمه سيّد محمّد حسين طباطبائى ؛ فرمود:

كُرُبن معتقد بود كه در دنيا يگانه مذهب زنده و اصيل كه نمرده است مذهب شيعه است. روزى به هانرى كربن گفتم : در دين مقدّس اسلام تمام زمينها و مكانها بدون استثناء محل عبادت است ، اگر فردى بخواهد نماز يا قرآن بخواند يا سجده كند يا دعا كند در هر جا مى تواند، بنابراين اگر فردى از مسيحيان در وقتى از اوقات حالى پيدا كرد مثلاً در نيمه شب در خوابگاه منزل خود است و خواست خدا را بخواند چه مى كند؟ او بايد صبر كند تا روز يكشنبه ، كليسا را باز كنند، اين معنى قطع رابطه بنده است با خدا.

در پاسخ گفت : بلى اين اشكال در مذهب مسيحيت هست .

همچنين روزى به كربن گفتم : اگر در دين مقدس اسلام ، انسان حاجتمند حالى پيدا كند، طبق همان حال و حاجت خدا را مى خواند امّا در دين مسيح ، خدا اسماء حسنى ندارد اگر شما مثلاً حالى پيدا كرديد چه خواهيد كرد؟! در پاسخ گفت : من در مناجاتهاى خود صحيفه مهدّويه عليه السّلام را مى خوانم . كربن كراراً صحيفه سجّاديه را مى خواند و گريه مى كرد.

 مهر تابان ، ص 48.

 

حقيقت نماز

 

سخن ابو حامد امام محمّد غزالى ( 405 - 505 ه‍ .ق ) در مورد حضور قلب در نماز:

نماز...
ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : احکام وضو, نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 154 تاريخ : چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت: 20:48

)

 

آموزش تصویری وضو

چگونه وضو بگیریم؟

 

..

بهتر است، پیش از وضو، دستها را تا مچ بشوییم، ولی این شستن، جزو اعمال وضو نمی باشد.

پس اینگونه وضو می گیریم:

پیش از هر چیز نیت می کنیم، یعنی با قصد انجام وضو و برای اطاعت از دستور خداوند عالم، وضو را آغاز می کنیم.

 

1- به نیت وضو صورت را از بالا به پایین - از جایی که موی سر روییده تا چانه - می شوییم.

 

2- پس از شستن صورت، دست راست را از آرنج تا نوک انگشتان، از بالا به پایین، می شوییم.

 

3- بعد از شستن دست راست، دست چپ را مانند دست راست می شوییم.

 

4- بعد از شستن صورت و دست ها با رطوبتی که بر دست مانده، جلوی سر را مسح می کنیم

 

یعنی دست را بر سرگذاشته و کمی به طرف پیشانی می کشیم.

 

5- پس از مسح سر، پای راست را از نوک انگشت تا آخر روی پا (مفصل) مسح می کنیم.

 

6- و در پایان پای چپ را مانند پای راست مسح می کنیم و با این عمل وضو تمام می شود.

ضو

آموزش تصویری نماز

آموزش تصویری نماز

"نماز" با گفتن "الله اکبر" آغاز می شود، گفتن "الله اکبر" در آغاز نماز به معنای جدایی از غیر خدا و پیوستن به اوست.اعلام بزرگی پروردگار و دوری جستن از تمام قدرتهای دروغین است.

با این تکبیر به حریم نماز وارد می شویم و برخی کارها بر ما حرام می شود.

هنگامی که نماز را شروع می کنیم باید متوجه باشیم که چه نمازی را می خوانیم؛ مثلا نماز ظهر است یا عصر و آن را تنها برای اطاعت فرمان خداوند بجا آوریم که این همان "نیت" است و از اجزای اصلی نماز به شمار می آید.

از آغاز تا پایان نماز باید از این کارها که نماز را باطل می کند بپرهیزیم:

1- خوردن و آشامیدن.

2- روی از قبله برگرداندن.

3- سخن گفتن.

4- خندیدن.

5- گریستن.

6- بهم زدن صورت نماز. مثل راه رفتن.

7- کم یا زیاد کردن اجزای اصلی نماز؛ مانند رکوع.

هنگام گفتن "الله اکبر" مستحب است، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببریم.

 

تکبیرة الاحرام

 

 

قرائت 

پس از گفتن "الله اکبر" سوره حمد را می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

(الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ)

قرائت 

پس از سوره حمد، یک سوره دیگر از قرآن را می خوانیم به عنوان نمونه، می توان سوره توحید را خواند:

سوره توحید

بسم الله الرحمن الرحیم

(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ )

پسرها و مردان باید نماز صبح و مغرب و عشا، حمد و سوره را (در رکعت اول و دوم) بلند بخوانند ولی دخترها وبانوان، اگر نا محرم صدای آنان را نشنوند می توانند بلند بخوانند و در نماز ظهر عصر همه باید حمد وسوره را آهسته بخوانند.

انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلا نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.

رکوع 

پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم می کنیم و دستها را به زانوها می گذاریم و می گوییم:

"سبحان ربی العظیم وبحمده"

و یا می گوییم: "سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله"

سجده 

سپس سر از رکوع برداشته (می ایستیم) و آنگاه به سجده می رویم و هفت عضو بدن؛ یعنی پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و می گوییم:

"سبحان ربی الاعلی وبحمده"

یا "سبحان الله" را سه مرتبه تکرار می کنیم.

در سجده نماز، باید پیشانی را روی خاک یا سنگ یا چیزهای دیگری از زمین بگذاریم.

سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و برای خوراک و پوشاک انسان مصرف نمی شود نیز صحیح است.

مهر نماز که بیشتر در بین ما معمول است، در حقیقت قطعه خاک پاکیزه ای است که نمازگزار همراه خود دارد تا برای سجده، پیشانی را روی آن بگذارد.

سجده دوم 

پس از سجده اول ، می نشینیم و بار دیگر به سجده رفته و سجده دوم را مانند سجده اول بجا می آوریم.

با تمام شدن سجده دوم، یک رکعت نماز به پایان می رسد؛ یعنی تا بدینجا، رکعت اول نماز را خوانده ایم، بنابراین بطور خلاصه، رکعت اول نماز عبارت است از:

1- تکبیره الاحرام (گفتن "الله اکبر" در آغاز نماز).

2- قرائت (خواندن حمد و سوره).

3- رکوع و ذکر آن.

4- دو سجده و ذکر آنها.

رکعت دوم 

پس از تمام شدن رکعت اول نماز، بدون آن که صورت نماز به هم بخورد و یا فاصله ای ایجاد شود، از جا برخاسته، بار دیگر می ایستیم و حمد و سوره را به همان ترتیبی که در رکعت اول نماز گفته شد، می خوانیم.

قنوت 

در رکعت دوم نمازهای روزانه، بعد از تمام شدن حمد و سوره و قبل از رکوع، مستحب است، دستها را روبروی صورت گرفته ودعایی بخوانیم؛ این عمل را "قنوت" گویند.

در قنوت می توان این دعا را خواند:

"ربنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الاخرة حسن وقنا عذاب النار"

پیامبر خدا (ص) فرمود: "کسی که قنوت نمازش طولانی تر باشد، حسابرسی او در روز قیامت راحت تر است". پس از قنوت، رکوع وسجده ها را مانند رکعت اول بجا می آوریم.

 

ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1391 ساعت: 1:40

قرآن

 

درباره اوقات نماز خداوند در آیه 114 هود و سوره 11 میفرماید
نماز را در دو طرف روز و پاره ای از شب بر پا دار... 

منظور از دو طرف روز ظاهراً قبل از طلوع و بعد از غروب خورشید میباشد. یعنی نماز صبح و مغرب
و در آیه 78 بنی اسرائیل (اسراء) سوره 17 میفرماید
نماز را از غروب خورشید تا تاریکی شب و سپیده صبح بخوان... 
در این دو آیه نماز بصورت صلوة، آمده است
آیه 130 طه سوره 20 میفرماید
...
قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن و قسمتی از شب و اطراف روز با ستایش خداوندت او را تسبیح بگو ... 
آیه 39 و 40 ق سوره 50 میفرماید
...
قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب و قسمتی از شب و بعد از سجده ها با ستایش خداوندت را تسبیح بگو
آیه 40:55 سوره مومن (غافر) میفرماید
...
برای گناهت طلب آمرزش کن و شب و صبح با ستایش، خداوندت را به بزرگی یاد کن
آیه 48 و 49 طور سوره 52 میفرماید
...
وقتی بلند میشوی و قسمتی از شب و موقع ناپدید شدن ستارگان خداوندت را تسبیح بگو
آیه 41 و 42 احزاب سوره 33 میفرماید
ای افراد باایمان خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب او را بپاکی ستایش کنید
آیه 17 و 18 روم سوره 30 میفرماید
خدا را موقعی که روز را به شب و شب را به روز میرسانید بپاکی یاد کنید 
و شب و ظهر در آسمان ها و زمین ستایش به خدا اختصاص دارد
منظور از تسبیح خداوند او را به بزرگی و پاکی یاد کردن است
بعضی از این تسبیح گفتن ها بعداً بصورت نماز درآمده است
حمد یعنی ستایش خدا در موقع ظهر هم بعداً بصورت نماز ظهر درآمده
خداوند در آیه 103 نساء سوره 4 میفرماید
...
نماز در اوقات معینی بر افراد باایمان واجب شده
نماز برای این واجب شده که انسان بیاد خدا و روز قیامت (روز جزا) باشد و کار زشت و ناروا نکند
چون خداوند در آیه 45 عنکبوت سوره 29 میفرماید
آنچه از قرآن به تو وحی شده بخوان و نماز را بپا دار. چون نماز از کارهای زشت و ناپسند جلوگیری میکند. مسلماً یاد خدا بزرگتر است... 
پس نماز برای این واجب شده که انسان بیاد خدا و روز قیامت باشد و کار زشت و ناروا نکند
بنابراین مسلمان باید بداند که برای این منظور نماز میخواند نه اینکه خدا به نماز او احتیاج دارد و نماز برای انسان سازی است 
و مطابق ابتداء آیه بهتر است فرد مسلمان قبل از نماز مقداری قرآن بخواند
تا از دستورها و نظرهای خداوند اطلاع پیدا کند
اگر عربی نمیداند باید ترجمه قرآن را به این منظور بخواند
خداوند در آیه 20:14 طه به موسی (ع) میفرماید
نماز را برای اینکه بیاد من باشی بر پا دار
درباره ذکر نماز خداوند در آیه 17:111 سوره اسراء (بنی اسرائیل) میفرماید
بگو ستایش (بزرگداشت) فقط برای خدائی است که فرزندی ندارد و در فرمانروائی هم شریکی ندارد 
و ضعیف نبوده که احتیاج به مددکاری داشته باشد و او را هرچه بیشتر بزرگ دار
آیه 9 جمعه سوره 62 میفرماید
ای افراد باایمان، وقتی ندای نماز جمعه داده شد به نماز بشتابید و خرید و فروش را رها کنید
اگر علم داشته باشید متوجه میشوید که اینکار بنفع شما است
چنین تاکیدی در مورد نمازهای دیگر نشده
درباره نماز قصر: نماز شکسته آیه 4:101 سوره نساء میفرماید
وقتی در سفر هستید، اگر میترسید که کافران صدمه ای به شما بزنند اشکالی ندارد که از نماز خود کم کنید (نماز را شکسته بخوانید
چون کافران دشمن آشکار شما هستند
می بینیم که این نماز، نماز خوف، نماز ترس از حمله دشمنان است نه نماز سفر که بعد بخواهند مقدار مسافتی که باید طی شود محاسبه شود
آیه 4:102 هم نماز پیغمبر (ص) را در موقع جنگ بیان میکند
آیه 43 بقره سوره 2 میفرماید: نماز را بپا دارید و زکات بدهید و با رکوع روندگان به رکوع بروید
و آیه 77 حج سوره 22 میفرماید
ای افراد باایمان رکوع و سجده کنید و خداوندتان را بندگی (اطاعت محض) کنید و کار خوب بکنید تا رستگار شوید
آیه 53:63 سوره نجم هم میفرماید
خدا را سجده و عبادت کنید
آیه 98 حجر سوره 15 میفرماید
با ستایش خداوندت او را تسبیح کن و از سجده کنندگان باش
آیه 17:110 سوره اسراء (بنی اسرائیل) میفرماید
...
نمازت را بلند نخوان آهسته هم نخوان، حالتی بین این دو حالت را داشته باش
ولی بجای اجراء این دستور بعضی نمازها را بلند میخوانند و بعضی آهسته
آیه 74 واقعه سوره 56 میفرماید
بنام فرمانفرمای بزرگت تسبیح بگو
که در رکوع گفته میشود و آیه اول سوره اعلی سوره 87 میفرماید
بنام فرمانفرمای بلند مرتبه ات تسبیح بگو
نام خداوندت را منزه و پاک ساز که در سجده گفته میشود.

راز نماز در نهج البلاغه

در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد *** حالتى رفت که محراب به فریاد آمد 

حافظ 

 
سخن از راز نماز در نهج البلاغه و رابطه این فریضه بزرگ الهى با على علیه السلام، پیشواى عظیم الشأن ما و گوینده نهج البلاغهاست، که یکى از جالب ترین مباحث این کتاب با عظمت را تشکیل مى دهد. نماز، نخستین حکم الهى بود که چند روز پس از بعثت پیغمبر خاتم، حضرت محمد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر گردید و پیغمبر با تعلیم پیک وحى، آن را معمول داشت. بدین گونه که پیک وحى الهى، جبرئیل امین، چند روز بعد از آن که پیغمبر به مقام نبوّت رسید، براى دومین بار بر آن حضرت نازل گردید و آبى از آسمان آورد و طریقه وضو گرفتن و نماز گزاردن و رکوع و سجود را به پیغمبر آموخت

بنا بر این، نماز این فریضه بزرگ الهى و عالیترین فرمان خداوند عالم که بهترین حالت یک انسان با ایمان و بنده خدا در پیشگاه الهى است، نوبر احکام اسلام است و از همین جا نیز باید قدر آن را دانست و به اهمیت آن پى برد. 
نکته جالب توجه اینست که پس از پیغمبر، نخستین کسى که از مردان آن را به پا داشت على علیه السلام و آنهم در سن نه سالگى بود که در خانه پیغمبر به سر مى برد و چون پیغمبر وضو گرفت او نیز وضو گرفت و همین که رسول خدا به نماز ایستاد، آن وجود مقدس هم در آن سن و سال، پشت پیغمبر (ص) خدا ایستاد و در پشت سر على علیه السلام هم تنها خدیجه بود که به عنوان اولین زن به نماز ایستاد و باپیغمبر (ص) نماز جماعت گزاردند. و اولین اقامه نماز، هم به جماعت بود، جماعتى این چنین که پیغمبر (ص) در جلو و على پسر بچه نه ساله در پشت سر آن حضرت و خدیجه، همسر پیغمبر در پشت سر على (ع). مى بینید که على علیه السلام سراینده نهج البلاغه، چه رابطه اى با نماز، این دستور عالى آسمانى دارد که شش سال پیش از بلوغ و قبل از همه، آن هم در پشت سر پیغمبر (ص) و براى نخستین بار به عنوان وظیفه دینى که پیغمبر ختمى مرتبت از جانب خداوند مأمور به انجام آن شده است، آن را معمول داشت. پس على علیه السلام نخستین نمازگزار اسلام است 

نماز در نظر على (ع ) 
به طورى که دیدیم على علیه السلام نخستین پیشواى معصوم و امام بر حق ما و نماینده خدا و جانشین بلا فصل حضرت ختمى مرتبت (ص) اولین نمازگزار اسلام است، آنهم شش سال قبل از بلوغ از این رو مى باید چنین انسان بى نظیرى، رابطه خاصى با نماز بزرگترین فریضه الهى، داشته باشد. على که در قبله مسلمین متولد شده، و در نه سالگى و به عنوان اولین پیرو اسلام و براى نخستین بار در پشت سر پیغمبر خاتم نماز گزارده، به طور قطع بیش از هر مسلمان دیگرى، قدر نماز، نخستین فریضه الهى، را مى داند و به آن اهمیت مى دهد. 
به طورى که نوشته اند، حال على علیه السلام به هنگام نماز چنان بود که در یکى از جنگهاى تیرى به پاى آن حضرت اصابت کرد و هر چه کردند نتوانستند آن را در آورند. چون خبر به پیغمبر دادند فرمود بگذارید على مشغول نماز شود سپس تیر را از پاى او در آورید زیرا على (ع) در آن هنگام، چنان محو تماشاى جمال حق است که کاملا از خود بى خود مى شود. چنین کردند و تیر را از پاى على (ع) در آوردند و او متوجه نشد، و زمانى به خود آمد که از نماز فراغت یافته بود، و آن گاه در خود احساس درد کرد: 
هر که محرابش تو باشى سر ز عشقت برندارد    ***     جان و دل بروى گمارد سر ز عشقت برندارد
سعدى 
همچنین در یکى از شبهاى مخوف جنگ صفین «لیلة الهریز» که آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تیر مى بارید، دیدند که على علیه السلام رو به قبله ایستاد و مشغول نماز شد. پس از نماز، پرسیدند یا امیر المؤمنین این چه وقت نماز خواندن بود و على (ع) فرمود: اصلا این جنگ براى چیست جز این است که مى خواهیم ظلم و فساد را ریشه کن کنیم تا نماز و احکام الهى چنانکه باید، اقامه گردد 
خوشا نماز و نیاز کسى که از سردرد    ***     آب دیده و خون جگر طهارت کرد 
حافظ 

شهید محراب 
على علیه السلام، سراینده نهج البلاغه و قهرمان قهرمانان جهان، شاگرد لایق و تربیت شده پیغمبر اسلام است که فرمود: «نور چشم من نماز است.» على که در تمام دوران حیات پیغمبر اسلام همچون سایه دنبال رسول خدا بود، چگونه مى تواند به نماز تا آن حد که معمول مى داشت، اهمیت ندهد مگر او به تمام معنى مقلد پیغمبر خاتم نبود مگر نه اینست که در نهج البلاغه و در کردارش همه جا پیغمبر (ص) را اسوه و مقتداى خویش قرار مى دهد، و حاضر نیست سرموئى از گفتار و کردار پیغمبر (ص) تخطى کند آرى مولود کعبه و خانه زاد خدا و اولین نمازگزار اسلام و قهرمانى که در میدان جنگ و حساسترین لحظات زندگى، نماز را بر هر کار دیگرى ترجیح مى دهد و حاضر نیست لحظه اول وقت آن را که ثوابى چون دریا دارد به تأخیر بیندازد، سرانجام نیز در خانه خدا، مسجد کوفه و در محراب عبادت و به هنگام نماز با شمشیر زهرآلود، ضربت خورد و فرق مقدسش شکافت و با آن ضربت شربت شهادت نوشید. 
على (ع) در آن حالت، یعنى پس از ضربت خوردن، با فرق شکافته فرمود «فزت و ربّ الکعبة» به خداى کعبه که در آن متولد گردیدم و قبله مسلمانان جهان است، از این که مى بینم در خانه خدا نیز ضربت خوردم و شهید مى شوم، سرافرازم. 
در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد    ***     حالتى رفت که محراب به فریاد آمد 
آرى، على (ع) آن مظهر تقوا و فضیلت، على، آن انسان ما فوق انسان، آن نمونه اعلاى آفرینش، پس از پیغمبر خدا و نمازگزار نخستین اسلام، آغاز کارش در خانه خدا بود، و پایان کارش نیز در خانه خدا به سر رسید. بدین گونه، على علیه السلام در جهان اسلام نخستین شهید محراب است . 

نهج البلاغه و نماز 
امیر المؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیده اى از نماز، این فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقه اش که براى هیچ عملى بمانند آن ارج نمى نهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است. 
1- از جمله در آغاز خطبه 199 که موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصیت مى نماید و نسبت به انجام دادن آن ها سفارش مى کند، مى فرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و اداى آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا که خداوند در قرآن مى فرماید: نماز فریضه اى است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیده اید که وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مى پرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. 
نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان مى ریزد، و همچون رهایى چهارپایان از بند، انسان را رها مى سازد. رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود که بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکى در بدن وى باقى نخواهد ماند. 
مقام و اهمیت نماز را مردانى از مؤمنین مى دانند که زینت کالاى دنیا و فرزندى که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمى دارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانى هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمى دارد. 
با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز مى گزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانواده ات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش. 
از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهى وادار مى کرد و خود نیز با بردبارى به اداى آن مى پرداخت . 
2- در عهدنامه اى که براى محمد بن ابى بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانرواى آنجا باشد، از جمله دستورهائى که به او داد فرمود: نماز را در اوقاتى که براى آنها تعیین شده به پاى دار و به خاطر این که بى کارى و فرصت و وقت دارى، پیش از وقت آن را به جاى نیاور، و به بهانه این که کار دارى، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت مى باشد . 
به طورى که مى بینید، مولاى متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمانگزار جوان خویش محمد بن ابى بکر دستور مى دهد که نماز را چه افرادى و چه به جماعت بر هر کار دیگرى اعم از شخصى و کشورى و لشکرى مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتارى آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کارى ندارد، پیش از وقت انجام دهد. بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد. 
3- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابى بکر در مصر او را به فرمانروائى کشور باستانى مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینى على علیه السلام دانست، مى فرماید. 
هنگامى که برخاستى و خود را مهیا ساختى تا با مردم نمازگزارى، نماز را چندان طولانى مخوان که مردم را پراکنده سازى و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنى. 
زیرا در میان مردمى که با تو نماز مى گزارند، کسانى هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتارى و کار دارند. من از پیغمبر- صلى اللَّه علیه و آله- هنگامى که مرا براى تبلیغ اسلام به یمن مى فرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (ص) فرمود: با آنها مانند ناتوان ترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن . 
4- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پیشواى عالى مقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهى را بدین گونه توصیف مى کند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائى به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است. 
هر چیزى زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر دارى کردن مى باشد 
5- در نامه اى که به حارث همدانى از یاران نامدارش مى نویسد از جمله مرقوم مى دارد: 
در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانى در نماز جمعه شرکت کنى، مگر این که کار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى، یا به سراغ کارى بروى که شرعا معذور باشى. 
6- در خطبه (131) از جمله مى فرماید پروردگارا من نخستین کسى هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طورى که جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشى نگرفت . 
7- از همه جالب تر اینست که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، لحظه اى پیش از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کند، ضمن وصیت تاریخى خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله مى فرماید: خدا را، خدا را که برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است . 
مى دانیم که امیر المؤمنین (ع) در اینجا به سخن پیغمبر (ص) نظر داشته که فرموده است: نماز ستون دین است که اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز بتبع آن پذیرفته مى شود و اگر مقبول نیفتاد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته مى شود . 
نتیجه کلام این که على علیه السلام در شب قدر یعنى بهترین شبهاى سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر ارکان اسلام، چشم از جهان ظلمانى فرو بست و روح بلند پروازش به ملکوت اعلا پرواز کرد. گوئى در آن حال، زبان دل نورانیش، به مضمون این ابیات لسان الغیب شیراز گویا بود: 
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب هاتف آن روز بمن مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند 
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند آن شب قدر که این تازه براتم دادند مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند 
در پایان سخن، بسیار بجاست که رباعى زیبا و پرشور فیلسوف نامى و حکیم ربانى جلال الدین محقق دوانى را که از حکما و دانشمندان بلند آوازه اسلام در سده نهم هجرى و قبلا از علماى عامه بوده و در اواخر عمر، شیعه شده است بیاوریم و آن را هدیه شیفتگان مولاى متقیان على (ع) کنیم: 
اى مصحف آیت الهى رویت    ***     سرچشمه زندگى لب دلجویت 
محراب نماز عارفان ابرویت     ***     وى سلسله اهل ولایت

منبع: موسسه جهانی سبطین(ع)

نماز...
ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : نمازدرقرآن, نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 192 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 1:40

نماز در آیات و روایات

برای مقدمه چهل حدیث نماز سخنی کاملتر و عمیق تر و جالبتر از مطالبی که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت (ع) و آن عارف بزرگوار از کلمات درربار آنان توشه ای فراوان بردارند

نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسی است که نماز نمی خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است . روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا به جای نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند و به جا نیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند به جا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.» (1). 
مقدمه را با نقل حدیث زیبایی (2) از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به پایان می بریم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود
امت من چهار گروه هستند
1
ـ گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) ماعون 4 و 5 
پس «ویل» برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند
2
ـ گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا) . 
سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد
3
ـ گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) مدثر .42 
(
اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم
4
ـ گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون
مؤمنون.1 و .2 
مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند. (3
امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد
و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر
(
عنکبوت، 45
نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است
فصل اول: جایگاه نماز در اسلام 
حدیث اول اهمیت نماز 
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس، و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس، و اول ما یسألون عنه الصلوات الخمس
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود
نخستین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد نمازهای پنجگانه است، و نخستین عملی که از آنان بالا برده می شود، و از آنان سؤال می شود همان نماز است
کنز العمال، ج 7، ح 18859 
حدیث دوم 
نماز و پایه های دین 
عن ابی جعفر علیه السلام قال: بنی الاسلام علی خمسة اشیاء: علی الصلاة، و الزکوة و الحج و الصوم و الولایة
امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا شده است
نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت علیهم السلام. بحار، ج 82، ص .234 
حدیث سوم مثل نماز 
عن ابی جعفر علیه السلام قال
الصلاة عمود الدین، مثلها کمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب، و اذا مال العمود و انکسر لم یثبت وتد و لا طنب
امام باقر علیه السلام فرمود
نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پا برجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی مانند. بحار، ج 82، ص 218 
حدیث چهارم نماز موجب رستگاری 
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
خمس صلوات من حافظ علیهن کانت له نورا و برهانا و نجاة یوم القیامة
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود
کسی که بر نمازهای پنجگانه محافظت و مراقبت نماید این نمازها برای او در قیامت، نور و وسیله نجات او خواهد بود
کنز العمال، ج 7، حدیث 18862 
حدیث پنجم نماز و نورانیت قلب 
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
صلاة الرجل نور فی قلبه فمن شاء منکم فلینور قلبه
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود
نماز هر کس، نوری در دل اوست، پس هر کس خواست، قلبش را نورانی کند
کنز العمال، ج 7، حدیث 18973 
حدیث ششم نماز ملاک قبولی اعمال 
قال الصادق علیه السلام
اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله
امام صادق علیه السلام فرمود
نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد
وسائل الشیعه، ج 3، ص 22 
حدیث هفتم نماز و روش انبیاء 
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
الصلاة من شرایع الدین، و فیها مرضاة الرب عز و جل، فهی منهاج الانبیاء
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود
نماز از آداب (اولیه) دین است، و آن مایه خشنودی خدا، و راه و روش پیامبران الهی است
بحار، ج 82، 231 
حدیث هشتم نماز پرچم اسلام 
قال رسول الله صلی الله علیه و آله
علم الاسلام الصلاة، فمن فرغ لها قلبه و حافظ علیها بحدها و وقتها و سننها فهو مؤمن 
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود
نماز، پرچم اسلام است، مؤمن واقعی، کسی است که دل به آن دهد و مراقب حدود و آداب و وقت آن باشد
کنز العمال، ج 7، حدیث 18870 
حدیث نهم نماز و کارآئی آن 
قال الصادق علیه السلام
ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظیمة
امام صادق علیه السلام فرمود
فرشته مرگ، شیطان را از کسی که مراقب نماز است دور می کند، و شهادت بر وحدانیت خدا، و رسالت پیامبر را در هنگام هولناک مرگ به او تلقین می کند
وسائل الشیعه، ج 3، ص 19 
حدیث دهم نماز و فرزندان 
قال الباقر علیه السلام
انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین
امام باقر علیه السلام فرمود
هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید
وسائل الشیعه، ج 3، ص 12 
فصل دوم: اهمیت و فضیلت نماز 
حدیث یازدهم ارزش نماز 
قال الصادق علیه السلام
صلاة فریضة خیر من عشرین حجة و حجة خیر من بیت مملو ذهبا یتصدق منه حتی یفنی او حتی لا یبقی منه شی ء
امام صادق علیه السلام فرمود
یک نماز واجب از بیست حج بهتر است، و یک حج از صدقه دادن خانه ای پر از طلا بهتر است، آنگونه که آن را صدقه دهند تا آنکه چیزی در آن نماند
بحار، ج 82، 227 
حدیث دوازدهم برتری نماز 
قال امیرالمؤمنین علیه السلام
اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود
شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست
بحار، ج 82، ص 209 
حدیث سیزدهم اهمیت نماز 
قال النبی صلی الله علیه و آله
ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس (ایها الناس) قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود
هیچ گاه وقت نماز نمی رسد مگر اینکه فرشته ای در میان مردم ندا می دهد که: ای مردم بپاخیزید و با نماز خود آتشهائی را که برافروخته اید خاموش کنید
بحار، ج 82، ص 209 
حدیث چهاردهم برکات نماز 
قال علی علیه السلام
ان الانسان اذا کان فی الصلاة فان جسده و ثیابه و کل شی ء حوله یسبح
علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود
ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : درباره نماز, نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 154 تاريخ : 7 بهمن 1391 ساعت: 0:55


برخی انگیزه ها و نیت ها همچون ریا و عجب عبادت را به طور كلی فاسد و باطل می كنند و نه تنها باعث می شوند آن عبادت هی  ........
»
دلایل استحباب و وجوب نماز در مسجد/ داستان مسجد ساختن رسول الله
 مرحوم علامه طهرانی معتقد است كه مؤمن مسجد را تعمیر مى‏كند به تعمیر ظاهرى و باطنى و تعمیر ظاهرى آن است كه ا  ........
»
«چشم» نخستین عامل بر هم خوردن حضور قلب در نماز است
 حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان از علمای اخلاق تهران ضمن برشمردن شروط قبولی نماز گفت: چشم اولین عامل به هم  ........
»
بلند وكوتاه خواندن در نماز
آداب نماز... و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بین ذلك سبیلاً.... و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آ  ........
»
عوامل حضور قلب در نماز چیست؟
  عوامل حضور قلب در نماز قرآن كریم یكی از ویژگی های انسان های مؤمن و رستگار را خشوع آنان در نماز دانسته و می  ........
»
چرا شیعه بین دو نماز جمع مى‌كند؟
آیة‌اللّه العظمى سبحانى«جمع بین الصلاتین» از مسائل مهم فقهى و حساس است كه از طرف دانشمندان محقق شی  ........
»
چرا نماز را به عربي بخوانيم ؟
چرا نماز را به عربي بخوانيم ؟ يكي از پرسش هایی كه برخی درباره نماز مطرح می كنند این است : چرا باید نماز به زبان  ........
»
دعاهاي روايت شده در پي نماز
۱ ـ امام جواد علیه السّلام :هرگاه پیامبر صلّى الله علیه و آله از نمازش فارغ مى شد مى گفت: خدایا، آنچه را كرده و  ........
»
با هم یا جدا خواندن دو نماز
  ۱ ـ ابن عمر: هرگاه پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله در سفر شتاب مى كرد ، یا كارى بر او دشوار مى آمد، نماز مغرب  ........
»
آنجا كه خواب از مناجات بهتر است
  آنجا كه خواب از مناجات بهتر است روزى رسول اكرم‏صلى الله علیه وآله نماز صبح را با جماعت خواندند، ولى دیدن  ........
»
نوشتاري از آيت‌الله سبحاني پيرامون شيوه‌ي وضو گرفتن پيامبراكرم(ص)
  يكي از مباحثي كه از ديرباز مورد اختلاف شيعه و سني بوده، شيوه مسح كردن پا هنگام وضو بوده است؛ آيت‌الله‌  ........
»
آيت‌الله سبحاني به سئوالي پيرامون چرايي اقامه نماز با دست باز از سوي شيعه و نيز بستن دست‌ها از سوي اهل سنت پاسخ داد
آيت‌الله سبحاني به سئوالي پيرامون چرايي اقامه نماز با دست باز از سوي شيعه و نيز بستن دست‌ها از سوي اهل سنت  ........
»
چرا بر تربت سجده می كنیم ؟
  گروهی چنین می پندارند كه سجده بر خاك و یا تربت شهیدان، به معنای پرستش بوده و نوعی شرك است. در پاسخ این پرسش  ........
»
نماز و افزایش عمر
  در سال های نخستین كه این حقیر، تحصیل طب را در تهران آغاز كرده بودم، در برخورد با استاد بزرگ پاتولوژی ایران  ........
»
تاثیر نماز بر كاهش سكته قلبی و مغزی
  تاثیر نماز بر كاهش سكته قلبی و مغزی "سكته قلبی" شایع ترین علت مرگ و میر در ایالات متحده آمریكا و سایر ممال  ........
»
چرا شیعیان نماز های پنجگانه را در سه نوبت می خوانند
  چرا شیعیان، نماز پنج گانه را در سه نوبت می‌خوانند؟ پاسخ: نخست به منظور روشن شدن بحث، شایسته می‌دانیم  ........
»
نماز جماعت در احادیث
  نماز جماعت در احادیث 1. برتری نماز جماعت ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: صلاه الجماعه افضل من  ........
»
موانع پذیرش نماز
  ۱- پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : پنج نفر نمازى ندارند: زنى كه شوهرش بر او خشمگین است ... و شخصى كه با برادر  ........
»
موجبات حواس پرتی در نماز
  موجبات حواس پرتی در نماز وقتی از علما در مورد حال خود سوال كند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداری  ........
»
عذاب سبك شمردن نماز
  عذاب سبك شمردن نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) از پیامبر اكرم(صلی الله علیه واله وسلم) سؤال كردند: پدر جان  ........

 

نماز...
ما را در سایت نماز دنبال می کنید

برچسب : چهل حدیث نماز, نویسنده : صالح مومن زاده salehmomenzadeh بازدید : 232 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1391 ساعت: 2:12